• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت حضرت مسلم(ع)،(کی می شود سحر، شب تنهاییم حسین)

2250
3

کی می شود سحر، شب تنهاییم حسین

کس نیست آگه از دل شیداییم حسین

‏پایم ز راه مانده و دستم به ریسمان

درکوچه­های کوفه تماشاییم حسین

 

‏من را نشان دهند به انگشت کوفیان

عشقت کشیده است به سوداییم حسین

‏از بسکه خون گریسته­ام از فراق تو

از دیده رفته قدرت بیناییم حسین

‏غم نیست گر بود به تن من هزار زخم

زخم زبان ربوده شکیباییم حسین

‏در زیر تیغ عشق چوگل خنده می­کنم

بالای دار گرم دل آراییم حسین

اینجا سخن ز نیزه و از جسم اکبر است

دلخون بیاد آن گل لیلاییم حسین

اینجا سخن زکودک و از گاهواره است

از دور من به نغمه لالاییم حسین

اینجا سخن ز سیلی و طفل سه ساله است

من هم بیاد صورت زهراییم حسین

شاعر:سید محمد حسینی

 

 

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران