من گل فروش آلاله پوشم
یک دسته گل دارم به دوشم
این دسته گل، از گلشن آل رسول است
برنامه سرخ مرا مُهر قبول است
طفل صغیر است، ناخورده شیر است مظلوم علی جان
دارم به دستم قرآن کوچک
سرّ عظیم است این جان کوچک
قنداقه اش پوشیده در دیبای رحمت
می جوشد از لب های او دریای رحمت
طفل صغیر است، ناخورده شیر است مظلوم علی جان
این گل که خونین قنداقه دارد
خون خدا را در ساقه دارد
با این همه از تشنگی در پیچ و تاب است
باب الحوائج باشد و محتاج آب است
طفل صغیر است، ناخورده شیر است مظلوم علی جان
از بس که تشنه است، اشکی ندارد
اشکی ندارد تا بر لبانش آبی ببارد
خون شد دل مردان جنگ از گریه او
گهواره هم آمد به تنگ از گریه او
طفل صغیر است، ناخورده شیر است مظلوم علی جان
محروم مانده از آب و از شیر
لالایی اوست آواز شمشیر
خواهد بیاندازد خود از دامان مادر
ناخن زند از تشنگی بر جان مادر
طفل صغیر است، ناخورده شیر است مظلوم علی جان
با جرعه ای طفل، سیراب گردد
با شبنمی گل، شاداب گردد
بر من نه رحمی بر علی اصغر من
شرمی کنید از جدّ و بیم از داور من
طفل صغیر است، ناخورده شیر است مظلوم علی جان
منبع:سایت مدایح
- دوشنبه
- 6
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 14:25
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه