• دوشنبه 3 دی 03

استاد محمد جواد غفورزاده

سفرنامهٔ فرات -(دلا بكوش كه آیینۀ خدات كنند)

449

دلا بكوش كه آیینۀ خدات كنند
به خود بیایی و از دیگران جدات كنند
بكش ز سینه‌ات آهی اگر حواله شود
بریز قطرهٔ اشكی اگر برات كنند
اگر خلاف رضای خدا قدم نزنی
به اشک چشم تو البته التفات كنند
تو روزها گره از كار غنچه وا كردی؟
كه رهروان وفا نیمه‌شب دعات كنند
كمر به تزكیه نَفْس بسته‌ای كه تو را
مقیم خیمۀ «آتیتُم الزّكاة» كنند
اگر چو «حُر» ز رهِ اشتباه برگردی
تو را در آینهٔ عشق، محو و مات كنند
به سوی كعبهٔ دل‌ها سفر توانی كرد
اگر به حال خود این همرهان رهات كنند
كبوتران مهاجر دم از عطش نزنند
اگر كه مشقِ سفرنامهٔ فرات كنند
سفر به محضر محبوب شرطها دارد
«حبیب» باش كه دعوت به كربلات كنند
سفینه‌های سعادت اگرچه بسیارند
یكی از آن همه را كشتی نجات كنند
كسی كه در ره جانان ز جان گذشت او را
مدار گردش منظومۀ حیات كنند...

  • چهارشنبه
  • 28
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران