• سه شنبه 15 آبان 03


حضرت بقیّة‌اللّه الاعظم عجّل‌اللّه فرجه -(گنجینه ی اسرارم و آیینه ای رازم)

908

گنجینه ی اسرارم و آیینه ای رازم
حق دارم اگر اینهمه در سوز و گدازم
آواره‌ی دیدار توام چاره ندارم
با اشک مگر دور خودم خانه بسازم
لبخند تو دل از من دلباخته برده‌ست
بردست که در بازی عشق تو ببازم
سربازم و بر عرصه‌ی هجران تو باید
با مرکب شعرم دو سه تا بیت بتازم
آن مطلب حقّم که اگر لب بگشایم
از من بگریزند همه... روضه‌ی بازم
از فلسفه‌ی فقه به این حکم رسیدم
گر سر بدهم پای دو چشم تو مجازم
در فکر تو بودم که اذان گفت مؤذن
افسوس نفهمید که مشغول نمازم
قنبر به علی؛ جون به سالار شهیدان
"هر کس به کسی نازد و من هم به تو نازم"
پی‌نوشت
- واقعاً این روزها هر کس به کسی نازد و کاش ما به کسی بنازیم که باید بهش نازید.
- جمعی به تو؟ نه!!! به خود مشغول و تو غایب ز میانه
- انّما الحیوة الدّنیا لعب و لهو (محمّد/36)

  • چهارشنبه
  • 28
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران