خزون شده بهارم،در حال احتضارم
آرزومه داداش بیای این لحظه ها کنارم
خسته و نیمه جونم،رفته تاب و توونم
به زیر لب رضا رضا،رضا رضا میخونم
کاشکی بشه داداش بیای
سر بذارم رو زانوهات
کاشکی بشه ببینمت
خیلی دلم تنگه برات
《رضا غریب الغربا
غریبه خواهرت بیا》
بند دوم
ای نور عینم ای یار،میرم خدانگهدار
از هجر تو ببین شده معصومه ی تو بیمار
افتاده بین بستر،بر روی خاک غربت
بیا که داره جون میده با یه دل پر حسرت
کاشکی میشد میومدی
زمین نمونه این سرم
آخه برای تو داداش
تنها منم که خواهرم
《رضا غریب الغربا
غریبه خواهرت بیا》
بند سوم
خسته ام از زمونه،اشک چشام روونه
اگر که خوب نگاه کنی قد منم کمونه
شبیه عمه زینب،پیکر پاره دیدم
تو راهه ساوه از غم برادرام خمیدم
ولی نرفت جلو چشام
سری به روی نیزه ها
برام نشد قم شام غم
سیلی نخوردم از جفا
از کعب نی حرفی نبود
نبود محله ی یهود
صورتمون نشد کبود
《آه و واویلا حسین》
- پنج شنبه
- 29
- آذر
- 1397
- ساعت
- 11:37
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه