• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت حضرت حر(ع)،(ای که عفو از تو بود جرم فراوان از من)

3089
3

ای که عفو از تو بود جرم فراوان از من

چه کنم در طلب عشق تو تاوان از من

حُرّم و تشنه آزادی ام ای روح نماز

باز کن سلسه سلطه ی شیطان از من

 

آه ای سایه نشین حرم عصمت و قدس

سر و سامان تو شد بی سر سامان از من

عرق شرم نشسته است به رویم که شدند

اهل بیت حرم وحی پریشان از من

من که ای صبح سعادت به تو نزدیک شدم

دور کن سوز و گداز شب هجران از من

خیمه گاه تو بود قبله ی ایمان و امان

جای دارد که بپرسد دل و وجدان از من

من که ناخوانده به مهمانی عشق آمده ام

میزبان حال بپرسد به چه عنوان از من؟

آبرویی که ندارم به کجا عرضه کنم

دستگیری بکن ای کوثر احسان  از من

ای که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد

یک اشارت ز تو  ایثار سر و جان از من

چکمه بر گردنم آویخته ام چون زنجیر

آه ای وجه خدا روی مگردان ازمن

شاعر:علی انسانی

 

 

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران