و فرمان خدا آمد که قربان گاه آماده است
خلیل آرام نجوا کرد در گوشش که مامورست
به قربانگاه آمد اسماعیل، حاضر به قربانی
که میشی آمد از بالا و دستوری که ممهور است
که قربانی پذیرفته شد اکنون تیغ را بردار
و ابراهیم شاکر شد که ایزد شادو مسرور است
خدا راضی شد از پیغمبرش در امتحان از او
و ابراهیم می خندد بساط شادی اش جور است
به گرد حجر اسماعیل می گردند حاجی ها
و با تقصیر مو در پای کعبه عشق پرشوراست
بِکُش شیطان نفست را بِکِش افسار نافرمان
پلیدی های نفست در نظرها زشت و منفور است
طواف کعبه کردی، در منا یا سعی در مروه
بگو لبیک مهدی جان که عالم باتو منصوراست
- یکشنبه
- 2
- دی
- 1397
- ساعت
- 20:59
- نوشته شده توسط
- 09127033809
- شاعر:
-
زهرا رضازاده
ارسال دیدگاه