با آن سِخاوت و کَرَم و مِهربانی ات
حَقَّت نبود این همه دردِ نهانی ات
تاثیر کرده زَهر به هَر عضوِ پیکرت
طعنه زَنَد به لاله، رُخِ ارغوانی ات
در هلهله صدای ضعیفِ تو گُم شده
می رَقصد این شریکِ بَدِ زندگانی ات
آبَت نمی دهد به خُدا، دست و پا مزن
رَحمی نمی کند به تو این یارِ جانی ات
هرچه کبود می شَوی و گریه می کُنی
لبخند می زنند به اَخترفِشانی ات
در آه آهِ آخَرَت اِی ماهِ فاطمه
بوی مدینه می رِسَد از روضه خوانی ات
از بس به داغِ پهلوی صِدّیقه سوختی
پیریِ تو رسید در اوجِ جوانی ات
افتاده ای به یادِ حَسَن که به کوچه گفت؛
"مادر... فدای صورتِ رنگین کمانی ات"
- چهارشنبه
- 5
- دی
- 1397
- ساعت
- 19:14
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه