زانروز که سوخت از عطش کام حسین
گوش دل عالم است و پیغام حسین
خوشوقت کسی که بعد نوشیدن آب
دارد عطش تلاوت نام حسین
آن بنده که کار آفریننده کند
مهرش همه کائنات را بنده کند
ای عشق دعا کن که خدا بیش از پیش
در ما عطش حسین را زنده کند
ای آب فرات! مَهر زهرایی تو؟
یا وقفِ پرندگان صحرایی تو؟
در خیمۀ گلهای عطشناک چرا
در ظهر عطش نیافتی جایی تو؟
در کربوبلا که دلنوازی دارد
این چرخ و فلک، چقدر بازی دارد
اینجاست که«آب»، سر به زیر است هنوز
اینجاست که«خاک» سرفرازی دارد
در کربوبلا بنفشهها حقطلباند
پیمانه بهدست لالهها، روز و شباند
تأثیر عطش هنوز اینجا باقیست
انگار تمام نخلها تشنهلباند
- پنج شنبه
- 6
- دی
- 1397
- ساعت
- 13:56
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد محمد جواد غفورزاده
ارسال دیدگاه