می شد اصلاً تیغ باشد ، تیز و برّان بوده باشد
شب به مسجد رفته باشد دل پریشان بوده باشد
شاید اصلاً تا سحر مانوس قرآن بوده باشد
"فتنه شاید روزگاری اهل ایمان بوده باشد
آه این ابلیس شاید روزی انسان بوده باشد"
گاه می آید کنارت می نشیند در دبستان
گاه می افتد به دنبالت خرامان و خرامان
گاه شاید نوش شاید نیش شاید آب یا نان
"فتنه شاید در لباس میش ، گرگی تیزدندان
در لباسی تازه شاید فتنه چوپان بوده باشد"
هم در او آرامش است و نیست با او اضطرابی
هم به آسانی می آید نیست با او پیچ و تابی
شک ندارم گرچه دارد هر سوالی را جوابی
"فتنه شاید کنج پستوی کسی لای کتابی
فتنه لازم نیست حتما در خیابان بوده باشد"
فتنه شاید نغمه ای زیباست با راز و رموزی
گاه دارد ساز خوبی گاه دارد خوب سوزی
ربّنا خوانده است گاهی کرده گاه آتش فروزی
"فتنه شاید در صف صفین می جنگیده روزی
فتنه شاید در زمان شاه زندان بوده باشد"
فتنه در عین صداقت ساده و بی لایه بوده
در لباس فقر می خوابیده بی سرمایه بوده
در عبای حوزه مومن بوده بی آرایه بوده
"فتنه شاید با امام از کودکی همسایه بوده
یا که در طیّاره ی پاریس تهران بوده باشد"
فتنه شاید اینکه پر وا کرده هر شب در هوایت
شاید اینکه پای خود را می گذارد جای پایت
شاید این شعری است که من می نویسم در قفایت
"فتنه شاید اینکه دارد شعر می خواند برایت
وامصیبت فتنه شاید از رفیقان بوده باشد"
فتنه شاید درد دیده کرده اما بردباری
سیف الاسلام است شاید کرده دین را نیز یاری
روی منبر رفته حتی کرده با ما سوگواری
"ذرّه ای بر دامن اسلام ننشیند غباری
نامسلمانی اگر همنام سلمان بوده باشد"
فتنه می خواهد بگیرد در حصار خویش ما را
دست ما را با طنابی بسته با زنجیر پا را
فتنه از اَغوَیتَنی می خواند اما ما خدا را
"دوره ی فتنه است آری می شناسد فتنه ها را
آنکه در این کربلا عباس دوران بوده باشد"
فتنه درمانده است از ما رفته تا وقتی معیّن
فتنه برمی گردد آری می کِشد شمشیر قطعاً
فرق خونین از من است و رستگاری نیز از من
"فتنه خشک و تر نمی داند خدایا وقت رفتن
کاشکی دستم به دامان شهیدان بوده باشد"
غزل: #مهدی_جهاندار
تضمین : #محسن_ناصحی
- شنبه
- 8
- دی
- 1397
- ساعت
- 19:34
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مهدی جهاندار
ارسال دیدگاه