میاد صدای مادرم از سر سجاده
دوباره بین گریه هاش از نفس افتاده
ازاون وقتی که بدست خزون یاس خونه ،گلبرگش افتاده
جوونه اما با سن کمش فکرتابوت و مرگش افتاده
قلبش
ازغصه لبریزه
بااینکه میخنده
خنده ش غم انگیز
روی
صورت معصومش
سه ماهه که رده
دستای پاییزه
بند دوم
اونکه دلیل خلقت عالم نفسهاشه
حالا به زحمت میتونه از رو زمین پاشه
اذالشمس کوّرت یعنی روی ماه رخش سایه افتاده
ازسوره ی کوثر نبوی زیر پاها یک آیه افتاده
داره
ستاره میباره
ازچشم خیسی که
کبوده و تاره
روزا
نگاه غمبارش
گاهی به میخ در
گاهی به دیواره
بندسوم
وقتی حسینو میبینه ازغصه میسوزه
یقه ی پیراهنشو با گریه میدوزه
میدوزه و زیر لبمیگه: ای غریب دور از وطن، مادر
میکشنت بالب تشنه، پیش چشمای خیس من، مادر
باره
این غصه سنگینه
تو کربلا،مادر
داغتو میبینه
سخته
ببینم اون روزو
که قاتلت داره
رو سینه میشینه
- سه شنبه
- 11
- دی
- 1397
- ساعت
- 18:48
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عالیه رجبی
ارسال دیدگاه