رُخت فروغ خداوند دادگر دارد
قَدت نشان ز قیام پیامبر دارد
به جلوهای چو رُبایی دل از رسول خدا
ز چهرهات نتواند نگاه بردارد!
میان خلق شود چون محبتت تقسیم،
پیمبر از همگان سهم، بیشتر دارد!
پیمبری که کلامش هماره وحی خداست،
به وصف مدح تو بر لعل لب، گهر دارد
خدا ثنای تو را در کتاب خود گوید
رسول مِهر تو را همچو جان به بر دارد
علی ندیده، عبادت نمیکند حق را
خدای را به جمال تو در نظر دارد
سِزَد که غیر خدا مدحتت نگوید کس
که از جلال تو تنها خدا خبر دارد
به مِهر و مه ندهم ذرّهای ز مهر تو را
که این معامله صد آسمان ضرر دارد!
حدیث وصف تو ننوشته ماند و باز از آن
بسی زمانه روایات معتبر دارد
به برگ برگ درخت محبتت نقش است
وجود، آنچه که دارد از این شجر دارد
کتاب مدح تو تنها، دل رسول خداست
که جنّ و اِنس از آن جملهای زِ بَر دارد
از آن ستوده بشر را خدا به قرآنش
که مظهری چو تو در کِسوت بشر دارد
ز عزم توست، ولایت دوام اگر بگرفت
ز صبر توست رسالت، بقا اگر دارد
نسیم شهر مدینه به خُلد ناز کند
که هر شب از حرم مخفیات گذر دارد...
- چهارشنبه
- 12
- دی
- 1397
- ساعت
- 11:3
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه