سلام ای سورهٔ کوثر،سلام ای جان پیغمبر
سلام ای مِهرِ توحید و،سلام ای هستیِ حیدر
بُوَد نامِ خوشَت،به لبها زمزمه
به خاک افتاده ام،مدد یا فاطمه
مدد یا فاطمه...
بَدا بر حال آن کَس که،زِ راهِ تو جدا باشد
چه گویم در ثنای تو،که مدّاحَت خدا باشد
مقامِ بی حَدَت،فراتر از بیان
به محشر قدرِ تو،شود قدری عیان
مدد یا فاطمه...
تو در بین در و دیوار،حمایت از ولی کردی
همه دار و ندارت را،فداییِ علی کردی
شده محسن شهید،شکسته پهلویت
زِ کار افتاده شد،زِ کینه بازویت
مدد یا فاطمه...
امان از این همه ظلم و،امان از آن همه جنجال
تو را اینجا زده دشمن،وَ زینب در آن گودال
کنارِ پیکرِ،حسینِ تو زِ کین
به زینب کعبِ نِی،زده خصمِ لعین
حسین جانم حسین...
- چهارشنبه
- 12
- دی
- 1397
- ساعت
- 11:36
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه