دسته گل های خدا تشنه و سقا بی آب
	جگر آب، کباب است، کباب است، کباب
	نفس سوختگان، سوخته در حنجره ها
	رنگِ خورشید رخان گشته یکی با مهتاب
	دل سقا شده آب و دل طفلان آتش
	خجل از کودک شش ماهة خود گشته رباب
	امشب ای اشک همه خون شو و از دیده بریز
	زآن که بر تشنه لبان گریه صواب است صواب
	نام آب آن که برد پاسخ او تیر بود
	به علی اصغر بی شیر بگویید: بخواب
	ماهیان روضة جانسوز عطش می خوانند
	آب هم سوخته، دریا ز خجالت شده آب
	تا بشویید کمی اشک خجالت ز رخش
	همه بر صورت عباس بپاشید گلاب
	ز چه خود را نرساندی به لب خشک حسین
	نه مگر این که تو مهریة زهرایی آب ؟
	مشک خشکیده، جگرها ز عطش تفتیده
	پسر ام بنین! تشنه لبان را دریاب
	"میثم" از سوز دل خسته دعا کن که حسین
	ذاکر خود به حساب آوردت روز حساب
منبع:سایت مدایح
- چهارشنبه
 - 8
 - شهریور
 - 1391
 - ساعت
 - 7:3
 - نوشته شده توسط
 - جواد
 

                
                
                                
                                
                                
                                
                                
                                
    
    
    
    
                
                
ارسال دیدگاه