تویی که هوامو داری همه جا
تویی که می دونی دردای منو
به نام شما سند زده خدا
دیروز و امروز و فردای منو
برای پاییز غمت
چشام شده ابر بهاری مادر
اینو می دونم پا روی
خواهش دلم نمی ذاری مادر
بارونمو می بارم
پای حرمی که نداری مادر
غصه داری زهرا
بی قراری زهرا
خسته از غمای
روزگاری زهرا
"خداحافظ مادر من"
بند دوم
کی می گه حرم نداری بی بی جان
تو دلم حرم می سازم براتون
تا که زندگیم بیفته رو روال
من چیزی نمی خوام الّا دعاتون
هوایی اشک توام
یه روزی به پای غمت می میرم
الهی که همین شبا
زیارت تو باشه تو تقدیرم
تو واقعیت یه روزی
ضریح تو رو به بغل می گیرم
غمگسار مولا
تنها یار مولا
حق بده که بی تو
بی قراره مولا
"خداحافظ مادر من"
بند سوم
حقم اینه که ازت حرم بخوام
حقم اینه که برم به کربلا
کارم اینه که پس از نماز صبح
یه سلام بدم به سمت کربلا
با نفس یازهرا
اشک غم از توی چشام می جوشه
فاطمیه که می رسه
دل بی قرار منم مدهوشه
هوایی کرببلا
شدم و دلم می ره تا شش گوشه
دیدی اشک ماتم رو
لحظه ی نجاتم رو
از تو من می خوام امشب
امضا کن براتم رو
"اغیثینی مادر من"
- چهارشنبه
- 19
- دی
- 1397
- ساعت
- 11:26
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
اسماعیل شبرنگ
ارسال دیدگاه