بند اول:
می بینی خانوم ، پاشیده از هم ، یه خونواده، (فاطمه جانم)(۳)
ورم بازوت، زخمای پهلوت، خیلی زیاده ، (فاطمه جانم)(۳)
خونه ی بی تو،زندونه واسم
به بچه ها نیست، دیگه حواسم، فاطمه جانم
یادم نمیره ، تو یه شب سرد، ریختن تو خونه م ، چهل تا نامرد، فاطمه جانم
یکی با تازیونه پشت در بود
یکی خیلی میزد حرف اضافه
الهی بشکنه دستای قنفذ
رو دستات دو سه تا جای غلافه
بند دوم:
گلایه دارم، ازت عزیزم، چرا غماتو (به من نگفتی)(3)
این همه مدت ، چرا دلیلِ، بغض صداتو (به من نگفتی)(3)
چکیده اشکام، به روی گونه ت
تازه میبینم کبوده شونه ت ، به من نگفتی
از غصه ها و ، قدِ کمونت،
از اون چشای کاسه ی خونت، به من نگفتی
دارم زانوی غم بغل میگیرم
میون این شب مهنت گرفته
نمی دونم چی دیده توی کوچه
که بعد از اون حسن لکنت گرفته
بند سوم:
خیلی عزیزم، سختی کشیدی، تو خونه ی من(برات بمیرم)(۳)
بال و پرت رو، زدند و رفتند، تو لونه ی من (برات بمیرم)(۳)
زخمات زیاده ، نمک نمیخواد
پهلو شکسته کتک نمیخواد ، برات بمیرم
با یه تلنگر شکسته میشه، لگد نمیخواد یه بار شیشه، برات بمیرم
نساختن با من این مردم ولیکن
مغیره آخرش ،کارم رو ساخته
تو رو کشته غم غریبی من
منو کشته غم میخ گداخته
- چهارشنبه
- 26
- دی
- 1397
- ساعت
- 12:32
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه