ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
ظاهراً گردانده زهرا دسته ی دستاس را
باطناً دور فلک بی اذن او گردش نداشت
نیمِ عمرش با نبی بوده ست، نیمی با وصی
از ازل عمر کسی اینقدر گنجایش نداشت
بی نشانی خود نشان اعتراض فاطمه ست
مدفنش مخفی نمی مانده اگر رنجش نداشت
رنج او را روز اگر می دید می شد شام تار
لحظه ای بعد از پدر ریحانه آرامش نداشت
هر کجا که کوچه ی باریک دیدم گفته ام
کاش که شهر مدینه یاغی سرکش نداشت
شانه بر گیسوی طفلان پریشان می کشید
دست اگر بالا می آمد، دست اگر لرزش نداشت
رفت یکبار از علی خواهش کند، تابوت خواست
در تمام عمر کوتاهش جز این خواهش نداشت
مرضیه نعیم امینی
- چهارشنبه
- 26
- دی
- 1397
- ساعت
- 17:41
- نوشته شده توسط
- مرضیه نعیم امینی
- شاعر:
-
مرضیه نعیم امینی
ارسال دیدگاه