یاسمن من
بیا و نزن دیگه حرف رفتن
دلم رو نشکن
تو دلم یه دنیا حرفه واسه گفتن
دلم رو نشکن
منو شکستن
جلو چشمای تو دستام بستن
عهد گسستن
پهلوی تو نه غرورم رو شکستن
دستام بستن
با زخم بازو
برا دلخوشیم نزن دس به جارو
شکسته پهلو
مگه من نامحرمم نگیر ازم رو
نگیر ازم رو
گنات چی بوده
توی چادرت هنوز بوی دوده
چشات کبوده
برا بچه ها یتیمی خیلی زوده
گنات چی بوده
هنوز جوونی
تو جونی چرا نیمه جونی
میشه بمونی؟
گرچه سختته با سرفه های خونی
خودت میدونی
چشات میسوزه
نود و پنج روزه زخمات میسوزه
دستات میسوزه
تاول سوخته انگشتات میسوزه
چشات میسوزه
- چهارشنبه
- 26
- دی
- 1397
- ساعت
- 19:37
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسن کردی
ارسال دیدگاه