دوباره فاطمیه، دوباره غمی که تو دل میشینه
دوباره فاطمیه، دوباره یاد غریبه مدینه
دوباره فاطمیه، امون از داغی که مولا میبینه
تمومه هست علی --- میره از دست علی
دیگه هیچ کس به آقا جواب سلام هم نمیده
علی تنها میمونه --- دردشو کی میدونه
صورت فاطمشو چند روزی میشه ندیده
التماسش میکنه --- رو به یاسش میکنه
میگه خانومم نگو وقت جدایی رسیده
نرو که خونه خرابم میکنی
دیگه از غصه تو آبم میکنی
چرا تو داری جوابم میکنی
فاطمه یافاطمه یافاطمه
مگه از یاد میبره، پسری که دید غریبه پدرش
مگه از یاد میبره،توی کوچه چی گذشت به مادرش
مگه از یاد میبره،دستی که رد شده ازبالاسرش
جلو چشم حسنش --- مادرو بد زدنش
کوچه ای باریک و دیواری که خونی شده بود
هه ی میگفت نامرد نزن --- بیا و منو بزن
آخه چشم مادرم تار شد و صورتش کبود
کابوس هرشبشه --- دیگه آروم نمیشه
کسی از درد امام حسن که با خبر نبود
میشینه یه گوشه غصه میخوره
یاد جا پاییه که رو چادره
دلش از اون نانجیب خیلی پره
فاطمه یا فاطمه یافاطمه
بمیرم برا حسین ، میبینه مادرشو تو بستره
بمیرم برا حسین ، به یاد بازو و درد کمره
بمیرم برا حسین، این روزا خیره به دیوار و دره
خیلی دل شکسته و --- به دعا نشسته و
امن یجیب برای شفای مادر میخونه
زینب آروم نداره --- سر رو زانوش میزاره
یعنی چی شنیده زینب که حالا پریشونه
گمونم که مادرش --- اینو گفت به دخترش
برای داداش حسینت کفنی نمی مونه
بمیرم براش که بی کفن میشه
نصیبش فقط یه پیروهن میشه
که اونم یه روز جدا ز تن میشه
ای آقام حسین حسین حسین حسین
- چهارشنبه
- 26
- دی
- 1397
- ساعت
- 19:49
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
روح الله پیدایی
ارسال دیدگاه