عباس من! ای ماه کربلایم
وی بهترین اصحاب باوفایم
در علقمه منای تو
تکمیل شد وفای تو
جان حسین فدایت
عباس من برخیز و قد علم کن
فکری برای غربت حرم کن
این اهل بیت خون جگر
گردند بی تو در به در
جان حسین فدایت
عباس من این جا چه جای خواب است؟
سکینه ام در انتظار آب است
من چه دهم جواب او
که می کند عمو عمو
جان حسین فدایت
عباس من در بین خیل دشمن
من ماندم و یک جبهه کودک و زن
در دست اعدا مانده ام
تنهای تنها مانده ام
جان حسین فدایت
عباس من پیشم نمی نشستی
چون شد که خوابیده و دیده بستی؟
مولای تو برادرت
ببین ستاده بر سرت
جان حسین فدایت
عباس من چه زود دیده بستی
با رفتنت پشت مرا شکستی
آتش فتاده بر دلم
پیچیده تر شد مشکلم
جان حسین فدایت
عباس من با غم تو چه سازم
چشمان خون گرفته ات بنازم
بوسه دهم به دست تو
به هر دو چشم مست تو
جان حسین فدایت
عباس من لوای دین به پا شد
گر دست تو از بدنت جدا شد
آن دست از بدن جدا
شد دست قدرت خدا
جان حسین فدایت
عباس من شاهد نینوایم
داده صفا خون تو بر منایم
میر و علمدار منی
یار وفادار منی
جان حسین فدایت
عباس من اگر علم نگیری
زینب رود به جانب اسیری
برخیز و یاری کن از او
تو پاسداری کن از او
جان حسین فدایت
منبع:سایت مدایح
- پنج شنبه
- 9
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 5:49
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه