فدک روستایی بود که تا شهر مدینه دو یا سه روز فاصله داشت و دارای چشمه های جوشان و نخلستانهای فراوان بود. (یاقوت حموی، معجم البلدان، واژه فدک) در آمد فدک را سالی 70 هزار سکه طلا بیان کرده اند. (مرحوم مجلسی، بحارالانوار، ج9، ص 123) پس از فتح خیبر، اهالی فدک از ترس خود نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده و فدک را به پیامبر ص بخشیدند. (ابن هشام، السیرة النبویة، ج 3، ص 408) به دلیل اینکه مسلمانان در به دست آوردن فدک نجنگیده بودند لذا طبق حکم الهی فدک ملک شخصی پیامبر صلی الله علیه و آله بود، بعد از نزول آیه «و آت ذالقربی حقّه» (اسراء/ 26) جبرئیل به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند که فدک را به فاطمه س ببخش، لذا ایشان دختر گرامی خویش حضرت فاطمه س را خواستند و فدک را به ایشان بخشیدند. (سیوطی، الدر المنثور، ج 4، ص 177)
بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، به حضرت فاطمه سلام الله علیها خبر رسید که ابوبکر دستور داده است تا کارگزاران ایشان را از فدک اخراج کرده و آن جا را به نفع دستگاه خلافت مصادره کنند.
حضرت فاطمه سلام الله علیها نزد ابوبکر رفته و فرمودند: «فدک را به من باز گردانید در حالیکه پیامبر ص آن را به من بخشیده است» به آن حضرت گفتند شاهد بیاور؛ ولی از کسان دیگر (افرادی که پیامبر ص در حیات خود به آنان چیزی بخشیده بود) شاهد نخواستند! حضرت فاطمه س فرمود: «آن هنگامی که پیامبر ص این را به من واگذار کرد این دو شاهد بودند:علی ع وام ایمن» (سمهودی، وفاء الوفاء، ج 2، ص 160) ایشان به غیر از این دو، حسنین ع را به عنوان شاهد آوردند. (مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص 200) ولی دستگاه خلافت حرف حضرت را قبول نکرده و فدک را به ایشان بر نگرداندند.
حضرت فاطمه س به غاصبین فدک فرمود: «آيا فدک در دست من نبود و وكيل من در آن نبود و در زمان حيات پيامبر ص غلّه آن را نخورده بودم»؟ گفتند: بلى. فرمود: «پس چرا در مورد چيزى كه در دست من است از من دليل و شاهد مىخواهيد»؟ گفتند: چون غنيمت مسلمانان است، اگر شاهد آوردى به تو مىدهيم و گر نه امضا نمىكنيم! فاطمه س- در حالى كه مردم در اطراف آن دو نفر مىشنيدند- فرمود: «مىخواهيد كارى كه پيامبر ص كرده ردّ كنيد و در باره ما بخصوص حكمى جارى كنيد كه در باره ساير مسلمين انجام ندادهايد؟ اى مردم، بشنويد آنچه اين دو مرتكب مىشوند. چه نظر مىدهيد اگر من اموالى را كه در دست مسلمين است ادّعا كنم، آيا از من شاهد مىخواهيد يا از آنها»؟ گفتند: البتّه از تو مىخواهيم. فرمود: حال اگر همه مسلمانان آنچه در دست من است ادّعا كنند از آنها شاهد مىخواهيد يا از من؟
عمر غضبناك شد و گفت: اين غنيمتى است براى مسلمين و زمين آنها است، و آن در دست فاطمه است و محصول آن را مىخورد. اگر شاهدى بر ادعاى خود آورد كه پيامبر از بين مسلمين اين غنيمت و حقّشان را به فاطمه بخشيده در اين باره تجديد نظر مىكنيم.
حضرت زهرا س فرمود: مرا بس است! اى مردم شما را بخدا قسم مىدهم، آيا از پيامبر ص نشنيديد كه مىفرمود: «دخترم فاطمه سيّده زنان اهل بهشت است»؟ گفتند: آرى بخدا قسم اين را از پيامبر ص شنيديم. فرمود: «آيا سيده زنان اهل بهشت ادّعاى باطل مىكند و آنچه حقّش نيست مىگيرد؟ اگر چهار نفر بر عليه من به فحشا شهادت دهند يا دو نفر به سرقت شهادت دهند، آيا سخن آنان را بر عليه من تصديق مىكنيد»؟
در اينجا ابو بكر ساكت شد، ولى عمر گفت: آرى، و بر تو حدّ جارى مىكنيم!!! فرمود: دروغ گفتى و لئامت خود را ثابت كردى، مگر آنكه اقرار كنى بر دين محمد ص نيستى. كسى كه شهادتى را بر عليه سيده زنان اهل بهشت قبول مىكند يا حدّى را بر او جارى مى نمايد ملعون است و به آنچه خدا بر محمّد ص نازل كرده كافر است، زيرا كسانى كه خداوند همه بديها را از آنان برده و آنان را پاك گردانيده شهادتى بر عليهشان روا نيست، چون از هر بدى معصوماند و از هر فحشائى پاك شدهاند. اى عمر، در باره اهل اين آيه (آيه تطهير) به من خبر ده، اگر قومى بر عليه آنان يا يكى از ايشان نسبت شرك يا كفر يا فحشا دهد آيا مسلمانان از ايشان برائت مىجويند و بر آنها حدّ جارى مىكنند؟
عمر گفت: آرى، آنان با ساير مردم در اين باره يكى هستند. فرمود: «دروغ گفتى و كافر شدى، آنها با ساير مردم در اين باره يكى نيستند، زيرا خداوند آنان را معصوم قرار داده و در باره عصمت و طهارت آنان آيه نازل كرده و همه بدى ها را از ايشان برده است.
پس هر كس بر عليه آنان مطلبى را تصديق كند خدا و رسولش را تكذيب نموده است». (سلیم بن قیس، ص 335- 336)
تهیه و تدوین: هیات علمی «جرعه»
- پنج شنبه
- 27
- دی
- 1397
- ساعت
- 12:1
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه