به نیمه جانی ات ای جان مصطفی زهرا
قسم به هر تبِ تو می روم از این دنیا
دعای خیر تو را اهل شر نمی خواهند
مبر به سختی عزیزم دو دست را بالا
سلامِ گرم تو بوده امید زندگیم
تو جوشنی به غمِ این امیر ماتمها
گرفته ایی ز علی رو ، بیا و حداقل
بخاطرت حَسنت دیده را کمی بگشا
بگو چه آمده زهرا به ماهِ چشمانت
که در هوای علی نیست چشم تو پیدا
تو را به خانه کسی زد که گفت بَخِّن را
چو دید دست مرا در غدیر خم بالا
امانتیِ پیمبر ببخش شرمنده
تو را به قبر ، امانت سپرده ام حالا
همیشه گشته به دستت حسین سیراب آه
امان ز نیمه شب و تشنگی و یا اُماه
- پنج شنبه
- 27
- دی
- 1397
- ساعت
- 12:22
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حامد آقایی
ارسال دیدگاه