• دوشنبه 3 دی 03


غزل مرثیه حضرت فاطمه علیهاالسلام -(چه آشناست صدایی که رنگ غربت داشت)

482
2

چه آشناست صدایی که رنگ غربت داشت
و دفتر لب او از پدر روایت داشت

صدا به لهجۀ صبح است و روشنایی روز
که در سیاهی ابهام‌ها صراحت داشت

شبانه کوبۀ دل‌های خفتگان را زد
زنی که خانه به خانه غم هدایت داشت

همان زنی که قدم‌های آفتابی او
برای سایه‌نشینانِ شهر برکت داشت

زنی که روی زمین شاخه‌شاخه شادی کاشت
نهال زندگی‌اش ریشه در محبت داشت...

حیات سرخ‌تر از خون او شهادت داد
درون خانۀ خود سنگر شهادت داشت

نخواست غیر علی در زمین ولی باشد
و گرنه او به زمینِ فدک چه حاجت داشت

نخوانده‌اند مگر دودمان دود و دروغ
که در نسب با آیات نور نسبت داشت

خیال باطل افسانه‌ها نمی‌دانند!
صدای مادرم آن سوی در، حقیقت داشت

::

نشسته است کمی خاک روی چادر تو
خوشا به مرتبه‌اش، خاک هم سعادت داشت

سجود پیش تو نگذاشت سر به روی زمین
رکوع از قد خم گشته‌ات خجالت داشت

سلام می‌دهی امشب پس از قیام، مگر
نمار عمر تو ای عشق چند رکعت داشت؟...

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران