جذبه از یاقوت و گوهر میرود
سورۂ اخلاص و کوثر میرود
زجرها دیده ست اما غرق شوق؛
محض ِ دیدار پیمبر(ص) میرود
لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع)
هر زمان که جانبِ «در»... میرود
گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب
خوب میداند که آخر میرود...
نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و
دیگر از آغوش بستر میرود
با چه حالی حضرت دارالشّفا
مضطر و بشکسته پیکر میرود
از دو چشمش اشک جاری میشود
تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود
روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛
تشنه در آغوش ِ مادر میرود!
- شنبه
- 29
- دی
- 1397
- ساعت
- 15:35
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه