راحت شدی ، از غم هاتو
پرکشیدی و بستی، چشماتو
بمیرم ، نبینم
که رو به قبله ایی تومادر
بلندشو، نگا کن
داره می میره بابا حیدر
نگاکن ، که زینب
می خونه با دو دیده ی تر
دیشب دعا کردی اجل جانت بگیرد
امشب دعا کن دخترت زینب بمیرد
واویلا واویلا واویلا واویلا
از پیش ما ، رفتی آخر
ماموندیم و خونه ی،بی مادر
بمیرم ، که غسلت
داره میده بابا شبونه
بمیرم ،که دیدم
داری به صورتت نشونه
بمیرم ، هنوزم
از پهلوی تو خون روونه
مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریده
مادر چرا خون از گریبا نت چکیده
واویلا....
غسل تنت ، شد دردسر
بابا شد از رازت ،باخبر
بمیرم ، برای
زخم عمیق روی پهلوت
بمیرم ، رسیده
دست بابا زخم بازوت
بمیرم ، که بردن
تن تورو میون تابوت
دیشب آخر گیسویم را توشانه کردی
امشب مادر بین لحد کاشانه کردی
واویلا ....
شعروسبک حسین رحمانی
- دوشنبه
- 1
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 11:9
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه