از آسمان میرسی تا، در خاک پهلو بگیری
خورشید من باید امّا، با سایهها خو بگیری
در باور آسمانها، صدها فدک میشکوفد
تا در قنوت بلندت، دستی به آن سو بگیری
باور کن این دل - دل ما - غمگینتر از خانهٔ توست
اما امیری ندارد، تا باز از آن رو بگیری
ای دل تو هم میتوانی، گرد ضریحش بیابی
گر شوق پرواز را از، بال پرستو بگیری
ای دیده در مینوردی، این دشتها را و آخر
شب میرسی بر مزارش، تا بوی شب بو بگیری
- چهارشنبه
- 3
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 11:18
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سید اکبر میر جعفری
ارسال دیدگاه