منم زینب که در کوی محبت منزلی دارم
در این منزل خدایا من حق آب و گلی دارم
برادر جان بیا لطف کن و مشکن دل زینب
که با دل با تو دلبر تا که هستم محفلی دارم
ملاقات خدا رفتن گرامی هدیه می خواهد
گران قدری ولی من هدیه ی نا قابلی دارم
برادر کن قبول از خواهر خود این دو قربانی
کز این دریای خون من هم امید ساحلی دارم
علیّ اکبرت رفت و شد از دست نبی سیراب
تو دلبند مرا سیراب کن من هم دلی دارم
سر موئی نگردد کم ز داغ آن دو از صبرم
بده حکم شهادت را که صبر کاملی دارم
شاعر:محمد علی شهاب
- پنج شنبه
- 9
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 13:17
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه