آفریدند تو را مادرِ عالَم باشی
آفریدند تو را تا که مقَدَّم باشی
آفریدند تو را پیش تر از هَرچه که هَست
تا که مَحبوبه ی حَق باشی و اَعظَم باشی
آفریدند تو را نور دَهی چون خورشید
مایه ی روشَنیِ عالَم و آدَم باشی
آفریدند تو را پاک تر از حور و مَلَک
که تو پاکیزه تر از حَضرتِ مَریَم باشی
اُسوه ی ناله و اَشک و غَم و دَردی زَهرا
که تو مَظلومه تَرین بانوی عالَم باشی
یَثرب از گریه ی تو یک شَبِ آرام نَدید
لَحظه ای بود مَگر فاطمه، بی غَم باشی؟
به کَبودیِ تو سوگند مُحِبّانِ توایم
تو دُعا گوی اَهالیِ مُحَرَّم باشی
- چهارشنبه
- 3
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 19:30
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه