آمده خورشيد تا شمس الضحي را حس کنيم
ماه مي آيد که ما بدرالدجا را حس کنيم
ياعلي گفتن عبادت شد،بدون قيد و شرط
تا که در معراج حال مصطفي را حس کنيم
مرتضي اصلأ نيازي بر زميني ها نداشت
کعبه لب وا کرد تا قدري خدا را حس کنيم
صحبت از عرش خدا کردند با ما انبيا
محض اينکه حرمت ايوان طلا را حس کنيم
صاعقه زد کوه را کرد وسط يک آن دونيم
تا کمي از ضربه هاي لافتي را حس کنيم
سجده شد يک قسمت از ارکان واجب در نماز
تا صفاي سجده اي بر مرتضي را حس کنيم
ميشد اصلأ شيعه ها در راحتي باشند و بس
درد را دادند تا دارالشفا را حس کنيم
- پنج شنبه
- 4
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 22:2
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه