چهل روزه برادر، بی قرارم
چهل روزه من و احوال زارم
چهل روزه شده بر نی، سر تو
زند دائم به سر، این دختر تو
چهل روزه من و چشم انتظاری
چهل روزه ز نی، دنبال یاری
چهل روزه ولی گشته چهل سال
شدم از داغ تو، بی پرّ و بی بال
چهل روزه، جسارت بر حرم شد
چهل روزه، چه خاکی بر سرم شد
چهل روزه جمالت را ندیدم
ز رگ های گلو، بوسه نچیدم
چهل روزه شده کارم شب و روز
کنم تفسیر آن، روی دل افروز
چهل روزه مقیم اشک و آهم
چهل روزه به نی، مانده نگاهم
شاعر:محمدمهدی عبدالهی
- پنج شنبه
- 9
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 13:57
- نوشته شده توسط
- محمدمهدي عبدالهي
- شاعر:
-
محمد مهدی عبدالهی
ارسال دیدگاه