• سه شنبه 15 آبان 03

 محسن صرامی

عالم هستي -(رسيدم تا نجف قلبأ رها كردم دو دنيا را)

763

رسيدم تا نجف قلبأ رها كردم دو دنيا را
گرفتم بين آغوشم همان ايوان زيبا را

جلالت برده هوش از سر به سمتت سجده اي كردم
خدائي عاقبت يا نه به شك انداختي ما را

بزن تير خلاصت را نقاب از چهره ات وا كن
اناالحقي بگو حيدر خودت حل كن معما را

هزاران سجده ي واجب نهان كردي در اسمات
ركوع و برق انگشتر گدا كرده مصلي را

توئي باطن توئي ظاهر توئي اول توئي آخر
توئي خالق توئي رازق كه هستي عاقبت يارا

توئي شاخ نبات من توئي آب حيات من
نه حافظ هر كه شاعر شد شنيده وصف مولا را

تمام عالم هستي از آن مرتضي باشد
نبخش از كيسه ي حيدر سمرقند و بخارا را

خدائي كردي و عمري تحير قسمت ما شد
نفهميد عاقبت زاهد علي اللهي ما را

  • یکشنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران