مظلوم اول میبرد مظلومه اش را
بر روی دوشش تاکه برخاکش سپارد
شب غسل داده،شب کفن کرده گلش را
شب هستی خود را به قبرش می گذارد
ای روزگار آخر چه تشییع غریبی است
جز چند تن ، همراه دیگر او ندارد
آرام می گرید علی در سوگ زهرا
هم کوچه، هم دیوار ودر،در یاد آرد
شب باشد وظلمت،سکوتی دردآلود
از دیده ی ماه وستاره اشک بارد
آه ای زمانه پیکری در خاک کردی
خالق به مانندش دگر دنیا نیارد
دستان پیغمبر زقبر او برون شد
حیدر امانت را به صاحب می سپارد
شعر:اسماعیل تقوایی
- دوشنبه
- 8
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 0:26
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه