ای شمعَم از شرار تعب جسمت آب شد
قلبت ز شعله های حسودان کباب شد
خیرالبشر هر آنچه به خیر بشر نمود
از سوی غاصبان همه حقّ و حساب شد
غصب حقوق و هتک حریم و طغتیات
جرمی که جانیان طغی ارتکاب شد
آتش بر آستانه زدند و شرر گرفت
محبوس کنج خانۀ خود بوتراب شد
شورای شیطنت که به نفس اقتدا نمود
دزد شرف به باب تو نایب مناب شد
رویش سیه هر آنکه سیه روز کرددت
از تو دلیل رنجش و درد و عتاب شد
زخمی به سینه داری و سینه در التهاب
مملوّ غصّه سینۀ پر التهاب شد
باب ستم ز رحلت طاها گشوده شد
با سوز درگهت به ستم فتح باب شد
حق را به دادگاه جفا سر بریده اند
آب حقیقت عاقبت عین سراب شد
با آنهمه سفارش طاها از عترتش
ما را نصیب ، اهانت و بند و طناب شد
گوید «هدایت» آنچه که گفتم یک از هزار
دنیا برای عترت طاها خراب شد
- دوشنبه
- 8
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 20:12
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد هدایتی
ارسال دیدگاه