• دوشنبه 3 دی 03

 محسن صرامی

غم محرم -(خسته ازعالمي روانه شدم)

483

خسته ازعالمي روانه شدم
سمت خانه ولي دلم غم داشت
وارد كوچه كه شدم ديدم
خانه ي ما غم محرم داشت

پرچم يارقيه راديدم
جلوي درب خانه آويزان
بوي اسفنددرهوا پربود
درو ديوارخانه مان گريان

پله ها رايكي يكي رفتم
سمت بوي گلي كه مي آمد
سفره اي پهن بود و در آنجا
مادر من به صورتش ميزد

نان و خرما وخاردر سفره
علت گريه هاي مادربود
گفت مادركه ازهمين سفره
حاجتش راگرفته خيلي زود

شك ندارم به گفته ي مادر
مرده رازنده ميكند نامش
گر چه اوخود گرسنه خوابيده
سيرشد عالمي ز اطعامش

قبل يكسال بعدازاين قصه
بي دوائي ودكتري يكبار
به خودم آمدم وديدم كه
شده ام يارقيه دختردار

  • سه شنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران