گل بيخار كجاست؟ سرو سردار كجاست؟
علقمه ای علقمه دسـت علمـدار كجاست؟
لالۀ يـاس مـرا در چمـن انداختهاند
طوطي عشق مرا از سخن انداختهاند
دست عباس مـرا از بـدن انداختهاند
ديدهام زار گريست بـه علمــدار گــريست
وايِ من واي به من قاتل لشگر كفّار كجاست؟
****
قسمتم محنت و ماتم شده سبحان الله
پُشتم از ماتم او خم شده سبحان الله
گل ياسم ز چمن كم شده سبحان الله
بي علمدار شدم بــي كـس و يــار شــدم
آنكه او آنكه بود به دل غمزدهغمخوار كجاست؟
رفت بي تاب ولي خواست به دل تاب آرد
رفـت دريـا كـه برايـم گهـر نــاب آرد
از بــراي علــيِ اصغــر مــن آب آرد
بي معين گرديدم دل غميـــن گرديـــــدم
اي خدا اي تو خدا دستومشك وعَلَم ويار كجاست
****
زينت گـلشن مـن دستـه گـل يــاسم بود
بـه خــدا روشنـيِ ديــدهام عبــاسم بود
روح عشق و ادب و غيرت و احساسم بود
هستيام رفت زدست پشتـــم از داغ شكــست
بعــدِ او، بعـد از او به من تشنه طرفدار كجاست
فانوسهای اشک - حسن هارونی ( آیت ).
منبع:سایت مدایح
- پنج شنبه
- 9
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 14:30
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه