ای وای ای وای ای وای ای وای...
تا در افتاد حیدر افتاد
در پشت در مادر افتاد
قنفذ میزد بر بازویش
مغیره هَم بر پهلویش
چه گویم از دود و شَرَر
از محسن و مِسمارِ در
این غم رسید تا کربلا
قتلِگاه و سَر نیزه ها
زینب گوید تا رسیدم
می بُرید و من می دیدم
لطفاً در فضای مناسب اجرا شود که به روضه بی احترامی ای صورت نگیرد
خواهشاً اگر فضای مناسبی نبود
ازین نوحه ها مطلقاً استفاده نشود
- چهارشنبه
- 10
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 10:56
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه