فاطمه ای روح عصمت همسر فرزانه ام
دل بریدی از علی ای دلبر جانانه ام
تو به شمع عشق حیدر پر زدی پروانه وش
من به قبر بی چراغت حالیا پروانه ام
بر سر قبرت چو مرغان سر اندر زیر پر
ناله ها سر داده سیر از محنت کاشانه ام
خم به ابرو مرتضی هرگز نمی زد از بلا
زانو از بار غمت خم کرده سنگین شانه ام
در جوانی از اجل پیمانه ی عشرت شکست
کاش اجل آید به زودی بشکند پیمانه ام
بی وصالت چارچوب زندگی خالی ز لطف
بی جمالت در خور عزت نباشد خانه ام
در نداهایم جواب جان شنیدستم ز تو
نی جواب اکنون به آوایم ز کی بیگانه ام
من به مهرت روزگار پر امیدی داشتم
روزن امید کو در هستی روزانه ام
گنج عفت را به دست خود سپردم بر تراب
گرد غم در بر گرفت آئینه ی پیشانه ام
گر رثایت در حضور فاطمه باشد قبول
مستفیض«انور»ز رمز فیض جاویدانه ام
- جمعه
- 12
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 15:45
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مرحوم انور اردبیلی
ارسال دیدگاه