میان شعله گل پرپری زمین میخورد
صدف شکسته شد و گوهری زمین میخورد
لگد که خورد به در،در به روی او افتاد
به پیش چشم همه مادری زمین میخورد
میان کوچه برای کمک به مادر رفت
چه شد که بین گذر دختری زمین میخورد
نفس کشیدن بانوی حامله سخت است
مغیره ضربه نزن،یاوری زمین میخورد
علی رسید وعبا روی فاطمه انداخت
به پیش همسرخود، همسری زمین میخورد
نه اینکه فاطمه تنها،که محسن معصوم
پی حمایت از رهبری زمین میخورد
رسید ارث به اولادشان زمین خوردن
زخیمه تا روی تل خواهری زمین میخورد
رسید و دید یکی نیزه را به پهلو زد
امام در وسط لشکری زمین می خورد
بریده شد سر و،سر روی خاک می غلتید
ز دست قاتل بی دین سری زمین میخورد
*****
شائق
- شنبه
- 13
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 16:2
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه