صدای وحشیونه ی نامرد
پیچیده سرتاسر این خونه
آتیش فتنه افتاده رو در
با شعله هاش دلو میلرزونه
مادرمون افتاده روخاکا
میخواد بلند شه نمیتونه
ای وای
مادر افتاد در افتاد
ای وای
بمیرم با سر افتاد
ای وای
زیر پا معجر افتاد
ای وای ...
بمیرم برا غمای زینب
برا اشک و غصه های زینب
زدن مادر و بدجوری اونروز
یه لشگرجلو چشای زینب
واااای مادرم
(کوچه)
دستش و بالا برد روی مادر
غرور مجتبی زیر پا موند
گمون کنم اونروزی تو کوچه
یه تیکه از گوشواره ام جاموند
بدجوری زد دل حسن لرزید
صداش تو گوش اهل دنیاموند
ای وای
هستی حیدر افتاد
ای وای
سوره ی کوثر افتاد
ای وای
با چشای تر افتاد
ای وای....
به چشم حسن دوخت چشاشو
بالا برد تو کوچه صداشو
تا وقتیکه مادر زمین خورد
باخنده میتکوند عباشو
واااای مادرم
(زبون حال حضرت زینب س)
بدجوری با قلاف تیغ میزد
بازوی مادرم ورم کرده
چند روزیه که خواب تو چشماش نیس
هر نفسش پر از غم و درده
دست منو گرفته تو دستاش
از حال میره و چقد سرده
ای وای
مادرم نیمه جونه
ای وای
همه میگن نمیمونه
ای وای
خیلی خورده تازیونه
ای وای...
میترسم تا وقتی میره از حال
همش میخونه روضه ی گودال
میگه دخترم داداش حسینت
تنش روی خاکا میشه پامال
واااای حسین
(کربلا)
غریب تر از حسین تو عالم نیس
هرکی باهرچی که میشد میزد
میگفت که تشنمه یه قطره آب
بالا سرش باخنجری اومد
میگفت که کارش و تموم کردم
نگاه به سمت خیمه ها میکرد
ای وای
لشگری حمله ور شد
ای وای
خیمه ها بی سپر شد
ای وای
شعله ها درد سر شد
ای وای.....
همه اومدن برای غارت
به ناموس حق شده جسارت
پیچیده صدا از همه بیشتر
بگوش میرسه حرف اسارت
واااای حسین
- دوشنبه
- 15
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 19:17
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
پیمان امجدی
ارسال دیدگاه