آشنا بوديم هر دو با فضاي يكدگر
بوده ايم از قبل خلقت مبتلاي يكدگر
من شدم منصوره ي تو،تو شدي منصور من
هر دو تا بوديم يار با وفاي يكدگر
تو براي من ز كوثر گفتي و من از نباء
مايه ي آرامش ما شد صداي يكدگر
قدر هر دو مانده مخفي گر چه هر دو ديده ايم
در ميان آسمان ها رد پاي يكدگر
ما نفس را تازه ميكرديم قبل از اين جهان
با حضور نوري خود در هواي يكدگر
تو بدون من غريبي من بدون تو غريب
بوده ايم از حد فراتر آشناي يكدگر
من شدم حل در تو و تو حل به ذات كبريا
فيض ميبرديم ما از ربناي يكدگر
مخفيانه،نميه شب،بسپار زهرا را به خاك
ما خريداريم در عالم بلاي يكدگر
- سه شنبه
- 16
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 10:12
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه