• دوشنبه 3 دی 03


چشمِ سحر ابری و بارانیست امشب!

582

چشمِ سحر ابری و بارانیست امشب!

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ

شب باشد و آن هم به زیرِ نورِ مهتاب
شمعی که دارد ذره ذره می شود آب

چشم سحر ابری و بارانیست امشب
قلب علی از غصه طوفانیست امشب

داغِ شفق بود و وداعِ چشمِ خورشید
زخمِ شکافی که به زیرِ جامه اش دید

یاسِ پدر را چه به تیغِ و زخمِ نیلی
پروانه که اصلا ندارد تابِ سیلی

ذرات عالم سوگِ جسمِ مهربانش
غیر از علی امشب که دارد آسمانش

برگ گلِ ریحان چرا رنگش کبود است
خونابه ی پهلوی او مانند رود است

آهسته تر اسما بریز آب روان را
طاقت ندارد برگِ گل تیغِ خزان را

حرفی بزن چیزی بگو یارِ صبورم
ای کوثرِ احمد تو ای مشکاتِ نورم

جانم فدای جسم بیمار و ضعیفت
زهرا نبینم رنگ و رخسارِ نحیفت

گنجینه ی هفت آسمان در سینه ی توست
آیات اعظم جلوه ی آیینه ی توست

زهرا تو را خالق چه قدسی دم سرشت است
نام تو را زیباتر از مریم نوشت است

واحسرتا! ای گل شبانه خاک رفتی
تا در جوارِ سیّد لولاک رفتی!

#هستی_محرابی

  • شنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 15:28
  • نوشته شده توسط
  • هستی محرابی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران