• پنج شنبه 6 دی 03


غربت مادر -(نسیم از سر سجاده اش خبر میخواست)

772

نسیم از سر سجاده اش خبر میخواست
برای رد شدن از عرش بال وپر میخواست

زمانه مادر ما را که یک جهان غم داشت
شکسته بود واز این هم  شکسته تر میخواست

سرور قلب پیمبر مگر گناهی داشت
تن لطیف ترین گل ،مگر تبر میخواست؟

قسم به غربت مولا تصورش سخت است
که او مقابل بیش از چهل نفر میخواست

علی شناس نبودند پس نفهمیدند
که شهر علم علی بود وشهر در میخواست

خوشا به حال کسی که به او نظر میکرد
خوشا به حال کسی که از او نظر میخواست

حسین حال وهوایی شبیه زینب داشت
حسن،غریب ونجیبانه از پدر میخواست

برای غربت مادر بلند گریه کند
برای غربت مادرکه تا سحر میخواست

برای عزت همسایه ها دعا بکند
ولی برای خودش عمر مختصر میخواست

ردیف شعر به پا خاست چون که دید چقدر
به احترام علی می نشست و بر می خاست

  • شنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران