هم زدم هم ميزنم يك عمر اين در را زياد
برده ام در پشت اين در نام حيدر را زياد
كمتر از هيچم ولي آدم حسابم ميكند
صاحب اين خانه خيلي كرده كمتر را زياد
هر كلاغي را كبوتر ميكند با يك نگاه
آب و دانه ميدهد خيلي كبوتر را زياد
با وجودي كه فقط سلمان شده منا،ولي
دوست دارد شاه عالم جوون و قنبر را زياد
جان من قربان كل سينه زن هاي حسين
ريخته در جام ما ارباب ساغر را زياد
سر بدون عشق او بار اضافي بوده است
پس شكستم از مصيبت هاي او سر را زياد
رزق و روزي مرا از آب و نان اش كم كنيد
جاي آن در نوكري،كن رزق نوكر را زياد
- شنبه
- 20
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 21:24
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه