خانه ات آباد از داغ توام خانه خراب
هيچ بودم،پوچ بودم،روي من كردي حساب
از تو ممنونم كه بين اين همه خلق خدا
محض كار نوكري كرديد ما را انتخاب
آنچه را عاشق به بيداري فراوان ديده است
زاهدان آن را نمي بينند حتي بين خواب
آه از اين روضه كه جمعي به ظاهر اهل دين
اصل دين را دوره اش كردند با فكر ثواب
با پيمبرها خدا حرف از عطش زد بارها
عرش را لرزانده قطعأ ناله هاي آب آب
مي گذارد يك مسلمان راس مهمان در تنور
راهبي خاكستر از سر شست آن هم با گلاب
مرد مست و خيزران و بوسه گاه مصطفي
من نميدانم چرا نازل نشد آنجا عذاب
در كنار راس سالار شهيدان راس كيست
لطمه زد بر صورتش با ديدن آن سر رباب
- یکشنبه
- 21
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 11:16
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه