دوست دارم روزهائي كه تو بودي را زياد
جمله ي اينكه مي آئي تو به زودي را زياد
هي دلم بابا هواي با تو بودن ميكند
خوانده ام آن روضه ي بابا نبودي را زياد
او مرا از عمد هول داد از شتر آن نيمه شب
زجر دارد در وجودش بي وجودي را زياد
باب ساعت بود كه ماندم به زير دست و پا
خواب مي بينم پدرجان آن ورودي را زياد
چند عضو من شكسته ،دست،پهلو،سر،كمر
ميشود پيدا كني در من كبودي را زياد
كاش عمو دعوا كند هر كس مرا زد اي پدر
كاش عمو دعوا كند قوم يهودي را زياد
يا بيا تو پيش من،يا من مي آيم پيش تو
دوست دارم روزهائي كه تو بودي را زياد
- یکشنبه
- 21
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 11:31
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه