افسوس، که سقای حرم، آب، ندارد
حرم آب ندارد حرم آب ندارد
افسوس که ششماهه دگر تاب، ندارد
حرم آب ندارد حرم آب ندارد
از سوز عطش، گشته نفس، شعله به سینه
خونْ گریه کند، آب به گلهای مدینه
سقا شده بر اهل حرم چشم سکینه
دردانۀ زهرا به حرم، خواب ندارد
حرم آب ندارد حرم آب ندارد
در سینۀ اطفال، نفسها شده ناله
گریان، حرم ذات خدا جلّ جلاله
افسوس، که از سوز عطش طفل سه ساله
در دیده به غیر از گهر ناب ندارد
حرم آب ندارد حرم آب ندارد
دریا، ز غم تشنهلبان، جامه دریده
آبی به حرم نیست به جز اشک دو دیده
از صورت ششماهه دگر رنگ پریده
زردی رخش را رخ مهتاب ندارد
حرم آب ندارد حرم آب ندارد
آه از عطش آل علی در دل صحرا
فریاد که خشکیده لب زینب کبری
افسوس که آبی به حرم یوسف زهرا
جز خون دل و دیدۀ اصحاب ندارد
حرم آب ندارد حرم آب ندارد
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار
منبع:سایت مدایح
- شنبه
- 11
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 6:59
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه