• دوشنبه 3 دی 03


متن شعر عربی و فارسی مدح و منقبت حضرت امیرالمومنین علیه السلام -(ها عَلی بَشَرٌ کیفَ بَشر)

9576
26

ها عَلی بَشَرٌ کیفَ بَشر
رَبُّهُ فِیهِ تَجَلّی وَ ظَهَرَ

عِلَّةُ الْکوْنِ وَ لَوْ لاهُلَما
کانَ لِلْعالَمِ عَینٌ وَ أَثَر

وَ لَهُ اُبدِعُ مَا تَعقِلُه
مِن عُقُول وَ نُفُوس وَ صُوَر

فَلَک فی فَلَک فیهِ نُجُوم
صَدَفٌ فی صَدَف فیهِ دُرَر

ما رَمی رَمْیةً اِلاّ وَ کفی
ما غَزی غَزْوَةً اِلاّ وَ ظَفَر

أَغمَدَ السَّیفَ مَتی قابَلَه
کلُّ مَن جَرَّدَ سَیفًا وَ شَهَر

أَسَدُ اللّهِ إِذا صالَ وَ صاح
أَبُوالاَْیتامِ إِذا جاءَ وَ بَرّ

حُبُّهُ مَبْدَءُ خُلْد وَ نَعیم
بُغْضُهُ مَنشَاءُ نار وَ سَقَر

هُوَ فِی الکلِّ اِمامُ الکلّ
مَنْ أَبابَکر وَ مَن کانَ عُمَر

لَیسَ مَنْ أَذْنَبَ یوْمًا بِاِمام
کیفَ مَنْ أَشْرَک دَهْرًا وَ کفَر

کلُّ مَن ماتَ وَ لَمْ یعرِفه
مَوْتُهُ مَوْتُ حِمار وَ بَقَر

خَصْمُهُ أَبْغَضَهُ اللّهُ وَ لَو
حَمِدَ اللّهَ وَ أَثْنی وَ شَکر

خُلُّهُ بَشَّرَهُ اللّهُ وَ لَو
شَرِبَ الخَمْرَ وَ غَنَّی وَ فَجَر

مَن لَهُ صاحِبَةٌ کالزَّهْراء
اَوْ سَلیلٌ کشُبَیر وَ شَبَر

عَنهُ دیوانُ عُلُوم وَ حِکم
فیهِ طُومارُ عِظاتِ وَ عِبَر

بُوتُراب وَ کنُوزُ العالَم
عِندَهُ نَحُْو سُفال وَ مَدَر

وَ هُوَ النُّورُ وَ اَمَّا الشُّرَکا
فَظُلامٌ وَ دُخانٌ وَ شَرَر

أَیهَا الْخَصْمُ تَذَکرْ سَنَدا
مَتْنُهُ صَحَّ بِنَصٍّ وَ خَبَر

إِذْ أَتی أَحْمَدُ فی خُمِّ غَدیر
بِعَلی وَ عَلَی الرَّحْلِ نَبَر

قالَ مَن کنتُ أَنَا مَوْلاه
فَعَلی لَهُ مَوْلی وَ مَفَر

قَبْلَ تَعْیینِ وَصی وَ وَزیر
مَن رَأی ماتَ نَبی وَ هَجَر

مَنْ أَتی فیهِ نُصُوصٌ بِخُصُوص
هَلْ بِإِجْماعِ عَوام ینْکر

آیةُ اللّهِ وَ هَلْ یجحَدُ مَن
خَصَّهُ اللّهُ بِای وَ سُوَر

وُدُّهُ أَوْجُبُ ما فِی الْقُران
أَوجَبَ اللّهُ عَلَینا وَ أَمَر

مُدَّعی حُبِّ عَلی وَ عَداه
مِثْلُ مَنْ أَنکرَ حَقًّا وَ أَقَرّ
ـــــــــــــــــ

ترجمه 
بدان كه على بشر است،اما چگونه بشرى است؟بشرى است كه آثار قدرت پروردگارش در وجود او آشكار و نمايان شده است.

آن حضرت علت غائى آفرينش است كه اگر او نبود براى عالم واقعيت و اثرى نبود(خداوند بخاطر او عالم را بوجود آورده است(

و آنچه را كه تو از عالم عقول و نفوس و صور(عوالم سه گانه خلقت كه در طول هم قرار گرفته و عبارتند از عالم عقل و مثال و ماده) تعقل و انديشه كنى براى وجود او ابداع شده‏اند.

فلكى است در داخل فلكى و داراى ستارگان است و صدفى است در داخل صدفى و داراى گوهرهاى درخشانى است(آن حضرت محاط در اوصاف پيغمبر اكرم است و ائمه ديگر هم از وجود او پديد آمده‏اند( .

تيرى نينداخت جز اينكه آن تير براى هلاك دشمن كافى شد و بجنگى وارد نشد جز اينكه از آن پيروز در آمد.

تمام شمشير كشان موقع مقابله با او(براى اينكه عرض اندام نكنند از ترس وى) شمشير خود را غلاف ميكردند.

موقعي كه حمله ميكرد و صيحه ميزد شير خدا بود و در موقع بخشش و احسان پدر يتيمان بود.

محبت و دوستى آن حضرت سر چشمه بهشت و نعمتهاى بهشت است و دشمنى او منشاء آتش دوزخ و جهنم است.

او در تمام عالم پيشواى همه پس از رسول اكرم صلى الله عليه و آله است ابو بكر و عمر كيستند كه با او لاف برابرى زنند؟

كسى كه يكروز هم مرتكب گناه شود شايسته امامت نيست پس چگونه شايسته آن مقام باشد كسى كه يك عمر در شرك و كفر بوده است(امام بايد معصوم و منتخب از جانب خدا باشد( .

هر كسى كه مرد و او را نشناخت مرگ او مانند مرگ خر و گاو است(مانند زمان جاهليت مرده و اين سخن اشاره است ‏بحديث من مات و لم يعرف امام زمانه(

دشمن آن حضرت مبغوض خدا است اگر چه خدا را ستايش كند و ثنا گويد و سپاسگزار باشد.

دوست و محب او را از خداوند مژده بهشت داده اگر چه شرب خمر كرده و آواز خوانده و مرتكب فجور باشد.(البته اين مطلب احتياج بتوضيح دارد (

جز على كيست كه زوجه‏اى چون زهرا عليها السلام يا فرزندانى مانند حسين عليهما السلام داشته باشد؟

ديوان علوم و حكمتها از آنحضرت است و طومار موعظه‏ها و پندها در نزد اوست.

آنجناب خاك نشين بود و(اعتنائى بدنيا نداشت‏بطوريكه) گنجهاى عالم(شمش‏هاى طلا) در نزد او بمنزله سفال و كلوخ بود.

و او نور خالص است و اما شركاى خلافت او مانند ظلمت و دود و شرر ميباشند.

اي كه مخالف امامت او هستى بياد آر،سند آن روايتى را(در غدير خم) كه متن آن بنابروايات و اخبار شما هم صحيح است.

موقعيكه در غدير خم پيغمبر صلى الله عليه و آله على را آورد بر جهاز شتران(عوض منبر) بالا رفت.

و فرمود من بر هر كس از نفس او اولى بتصرف هستم اين على بر او اولى بتصرف و پناهگاه است.

هيچ پيغمبرى را ديده‏اى كه پيش از تعيين وصى و جانشين وفات يابد و يا هجرت كند؟

كسى كه در شان او نص‏ها و روايات مخصوصى آمده باشد آيا ميتوان با اجماع مشتى عوام الناس منكر او شد؟

على عليه السلام آيت عظماى خدا است آيا انكار كرده ميشود كسى كه خداوندبراى او آيه‏ها و سوره‏هائى اختصاص داده است؟

دوستى آنحضرت واجب‏ترين امرى است كه در قرآن آمده و خداوند او را بما واجب فرموده است.

كسيكه ادعاى دوستى آنحضرت و مخالفين او را دارد مانند كسى است كه حقى را انكار كند و هم بدان اقرار نمايد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ

  • سه شنبه
  • 23
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:6
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران