خون میچکد از دیدهام، بر غربتت، ای هست من
تـا راه را پیـدا کنـی، گشته علامت دست من
مجروح تیر دشنهام من ساقیِ لبتشنهام
ادرک اخا مولا حسین جان
****
دستی کـه بابا بـوسه زد، شـد رونمـای مادرت
ای کاش میخوردم حسین، سیلی به جای مادرت
دیدم کبود صورتش خواندم حدیث غربتش
از چادر زهرا حسین جان
****
مرا مبـر سوی حـرم، جان اخا تا زندهام
از کودکان تشنۀ آتش به جان شرمندهام
دلواپس سکینهام آتش زده بر سینهام
پژمردن گلها حسین جان
فانوسهای اشک 3 – محمود شریفی
منبع:سایت مدایح
- شنبه
- 11
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 13:40
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه