• دوشنبه 3 دی 03

 حسن لطفی

وفات حضرت ام‌البنین سلام‌الله -(هر نَفَس هربار در هربار : یا ام‌البنین)

2788
3

هر نَفَس هربار در هربار : یا ام‌البنین
هر تپش تکرار در تکرار  یا ام‌البنین

نذرِ من شد سُفره‌اش از مادرم آموختم
خوانده‌ام بسیار در بسیار یا ام‌البنین

با گره‌هایی که کور است آمدیم و واشدند
رو به او گفتیم تا یکبار یا ام‌البنین

سینه‌ام آماجِ غمها شد ولی زخمی ندید
تا نوشتم رویِ این دیوار یا ام‌البنین

بچه سیدها که بر زهرا توسل می‌کنند
با رعیت هرکه دارد کار : یا ام‌البنین

کارِ عباسش که مشکل شد مدد از او گرفت
ناله‌های سینه‌ی سردار : یا ام‌البنین
 
چادرش باب‌الحوائج  خانه‌اش بابُ المراد
چاره‌ی هر مشکلِ دشوار یا ام‌البنین

با دلِ زهرایی‌اش دین باوری‌اش را ببین
با امیر‌المومنین همسنگری‌اش را ببین

بچه‌های فاطمه مادر صدایش می‌زنند
مادری‌اش را ببین نامادری‌اش را ببین

کارِ عباس است وقفِ زینبِینِ خانه‌اش
دائما میگفت زینب نوکری‌اش را ببین

بی حُسینَش می‌نشست و می‌شکست و می‌شکست
روضه‌خوانی‌اش ببین نوحه گری‌اش را ببین

بسکه از خاکِ بقیع رویِ سر خود ریخته
چادرِ خاکی ، سرِ خاکستری‌اش را ببین

از همه شرمنده اما از رُبابش بیشتر
مَشک را می‌گفت خاکِ روسری‌اش را ببین

روزها گِرد سکینه میزَنَد بر سینه‌اش
 آه زینب چهره‌ی نیلوفری‌اش را ببین

زینبش پیشش نشست و مُشت خود را باز کرد
گفت مادر ردِ خون انگشتری‌اش را ببین

  • دوشنبه
  • 29
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 19:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران