• جمعه 2 آذر 03

 محسن طالبی پور

وفات حضرت ام البنین سلام الله -(خدا رو شکر می کنم عاشق مولا شدم)

674
-1

خدا رو شکر می کنم عاشق مولا شدم
عاشق بچه های حضرت زهرا شدم

خدا رو شکر می کنم علی حبیب من شد
کنیزی ی خونه ی زهرا نصیب من شد

کنیزی این خونه برا من عزت شده 
سهم من از این خونه فقط شرافت شده

خدا می خواست که باشم منم کنار حیدر
تو فصل بی قراری باشم قرار حیدر

خدا می خواست چهار تا پسر براش بیارم
تو سینشون دونه ی مهر حسین بکارم

خدا رو شکر از عشق حسین  لبالب شدن
سینه سپر برای حضرت زینب شدن

به بچه هام یاد دادم کم نذارن پای دین
 حتی اگر خونشون بریزه روی زمین

بین من و بچه هام صحبت از وفا بود
صحبت از حسین و زینب و کربلا بود

تو این میون ابالفضل می خواست امیدم باشه
می خواست که آبروی موی سفیدم باشه

می گفت تو کرببلا عشقم علمداریه
ضربه های شمشیرم مثل بابا کاریه

می گفت محاله چشم از برادرم بردارم
محاله مادر که من غم رو دلت بزارم

هیچ کسی مثل عباس رشید و زیبا نبود
هیچ کسی مثل عباس خوش قد و بالا نبود

کسی نمی شد تو رزم حریف عباس من
نمی دونم که چی شد شکست گل یاس من

دیده بودم تو میدون هر کی با هر چی که داشت
جرات نزدیک شدن به شمشیرش رو نداشت

کرببلا رفته ها برام خبر آوردن
یه سپر غرق در خون جگر آوردن

خبر آوردن برام که چهار هزار کماندار
با همدیگه تیر زدن به پیکر علمدار

خبر آوردن برام که بازوهاش جدا شد
فرق اباالفضل من مثل علی دو تا شد

خبر آوردن برام افتاده از روی زین
تنش پر از تیر بوده که خورده روی زمین

تو خبرا اونی که هستی ی من رو سوزوند
دلم رو بی قرار کرد جونم و بر لب رسوند

اینه که شرمنده ی ششماهه ی رباب شد
رفته بود آب بیاره که از خجالت آب شد

اما همه فدای یه تار موی حسین
تموم زندگیمون فدای روی حسین

  • سه شنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران